وبلاگ رسمی محسن مقیمیان

وبلاگ رسمی محسن مقیمیان

خاک لب تشنه بود و شبنم را
در دل خویش جست و جو می کرد
گاه هم رو به آسمانها داشت
در دلش ابر آرزو می کرد

نرم نرمک جوانه ای سر زد
خاک لب تشنه را تکانی داد
به دل بی صدا و خشک زمین
مژده ی وصل میهمانی داد

نویسندگان

۲۴ مطلب توسط «مدیر وبلاگ» ثبت شده است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۶ ، ۱۸:۵۲
مدیر وبلاگ

کلیپ تصویری هشتمین اختر عشق در رسانه آپارات منتشر شد 


جهت تماشا بر روی لوگوی آپارات کلیک نمایید



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۱:۳۸
مدیر وبلاگ


یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

این شب هجران سحر میگردد آخر غم مخور

ای که در دوران غیبت بوده ای در انتظار

وقت مردن سر به زانویش گذاری غم مخور


چهاردهم شعبان یکهزار و چهارصد و سی و هفت هجری قمری


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۵۸
مدیر وبلاگ


آسمون احساس




دریافت
حجم: 7.3 مگابایت


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۰
مدیر وبلاگ

کاور آهنگ شهیدان

دریافت
حجم: 7.97 مگابایت
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۴ ، ۰۳:۵۲
مدیر وبلاگ

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۶:۰۳
مدیر وبلاگ

 

 

 

دریافت
حجم: 5.09 مگابایت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۳ ، ۲۱:۳۲
مدیر وبلاگ


به اطلاع دوستان و همراهان این وبلاگ میرساند بزودی بصورت همزمان از تارنمای شخصی دوست عزیزمان محسن مقیمیان و تک آهنگ جدیدشان به نام کمی یاد خدا رونمایی میکنیم منتظر پیامک های ما باشید.


با تشکر مدیر برنامه های محسن مقیمیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۹:۵۷
مدیر وبلاگ

هر چی که داشتم به تو دادم ، اما نموندی

غصه من رو تو از ، چشمام نخوندی

گفتم بهت دوست دارم ، گفتی ندارم

من پای حرفام موندم اما ، تو نموندی

گفتی که بی خیال بشم تموم این روزا رو

گفتی فراموشش کنم تموم خاطرات رو

گفتی عشقت یکطرفه اس چیزی نداری پیشم

گفتی میرم از یاد تو ، گفتی فراموش میشم

نفرین به این زمونه ، نفرین به این روزگار

نفرین به خاطرات بد اگه موندش یادگار

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۰:۵۵
مدیر وبلاگ

با تشکر از استاد مانی رهنما

________________________


گفتی پرنده هم قفس هم خونه من
گفتم زمستون رفت و شد فصل پریدن

گفتی بهار اومد نیومد عشقم از راه
گفتم صبوری کن صبوری چاره من

گفتی صبوری کردم روزم که شب شد
گفتم شب روشن به از روز سیاه من

گفتی همین دیروز تو از این خونه رفتی
گفتم دلم خواست بمونم چیزی نگفتی

گفتی که داری در سرت هوای پرواز
گفتم در این حنجره ام ندارم آواز

گفتی که عادت میکنی با درد تازه
گفتم جدایی داره از من ، تو میسازه

گفتی نگاهت با نگاهم داره عادت
گفتم دلم تنگ دلم تنگ برایت

گفتی که هستی پشت دیوارای سنگی
گفتم که دارم من به سینه آه سردی

گفتی که داری غم و غصه قد یک دشت
گفتم دعایی کن که دارم میرم از دست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۰۰:۵۱
مدیر وبلاگ